نویسنده : جی.کی.رولینگ
مترجم : ویدا اسلامیه
نشر : تندیس
هری پاتر (Harry potter)
مجموعه کتاب های محبوب هری پاتر، نوشته ی جی.کی.رولینگ در ۱۳ جلد و در ژانر ماجراجویانه، هیجانی، اکشن، عاشقانه، فانتزی، افسانه ای و تخیلی به چاپ رسیده.
۱۳ جلد هری پاتر، به ترتیب انتشار عبارتند از:
- جلد اول: هری پاتر و سنگ جادو ۱۹۹۷
- جلد دوم: هری پاتر و حفره اسرار آمیز ۱۹۹۸
- جلد سوم: هری پاتر و زندانی آزکابان ۱۹۹۹
- جلد چهارم و پنجم: هری پاتر و جام آتش ۲۰۰۰
- جلد ششم و هفتم و هشتم: هری پاتر و محفل ققنوس ۲۰۰۳
- جلد نهم و دهم: هری پاتر و شاهزاده دورگه ۲۰۰۵
- جلد یازدهم و دوازدهم: هری پاتر و یادگاران مرگ ۲۰۰۷
- جلد سیزدهم: هری پاتر و فرزند نفرین شده ۲۰۱۶
هرکتاب، وقایع زندگی هری در یک سال از عمرش در دنیای جادوگری رو روایت کرده که از سال ۱۹۹۱ شروع و تا ۱۹۹۸ ادامه داره.
اولین جلد از مجموعه ی Harry potter در سال ۱۹۹۷ به چاپ رسید! استقبال بی نظیری که از جلد اول به عمل اومد موجب شد تا به چندین زبان زنده ی دنیا ترجمه بشه و از اون پس، مردمی از جای جایِ دنیا مشتاق و منتظر انتشار جلدهای بعدی از این رمان شگفت انگیز باشن. این سبب شد تا ۴ کتاب پایانی این مجموعه، به طور متوالی رکورد سریع ترین فروش رو در جهان از آن خودش کنه.
شخصیت اصلی این مجموعه رمان؛ یک جادوگر نوجوان (هری) هست که به همراه دوستانش در مدرسه ی جادوگری هاگوارتز، علوم و فنون جادوگری رو آموزش می بینن. اونها در تمام طول داستان، درحال تلاش برای غلبه بر جادوگر سیاه (لرد ولدمورت) هستن که اهداف پلید و شومی رو در سر داره.
خلاصه ای از کتاب:
ماجرای هری پاتر، از یک سالگی هَری و از لحظه ی مرگ پدر و مادرش شروع میشه.( هردوی اونها جادوگر بودن.) یک پیشگو پیشبینی کرده که کودکی در آینده، لرد ولدمورت(جادوگر سیاه) رو برای همیشه نابود می کنه و ولدمورت هم خانواده ی پاتر رو پیدا می کنه و پدر و مادر هَری پاتر رو می کشه اما موفق به کشتن هَری نمیشه!
بعد از اون اتفاق، خاله و شوهر خاله ی هَری (مَشنگ ها!) هَری رو تا ۱۱ سالگی و بدون اینکه چیزی از گذشته ی خودش بدونه، در کنار خودشون بزرگ می کنن و در ۱۱ سالگی با دریافت نامه ی پذیرش از مدرسه ی علوم و فنون جادوگری، وارد دنیای دیگه ای میشه. اونجا همه هَری رو بخاطر زنده موندنش و فرار از چنگ ولدمورت میشناسن!
در اونجا هَری دوستان خوبی بنام “رون ویزلی” و “هرماینی گرنجر” پیدا می کنه که در ادامه ی ماجراها هَری رو همراهی می کنن. همچنین مدیر مدرسه “آلبوس دامبلدور” همواره هَری رو حمایت می کنه و به او لطف زیادی داره.
در سال پنجم که حالا هَری از ماجرای کشته شدن پدر و مادرش با خبر شده، از طریق یک پیشگو به اون گفته میشه که باید ولدمورت رو از بین ببره یا اینکه ولدمورت اون رو نابود خواهد کرد. هیچ یک از اونها با وجود دیگری نمی تونه زندگی کنه. به دنبال این پیشگویی هری و ولدمورت درصدد از بین برن یکدیگه یر میان و …..
قسمتی از متن کتاب:
پروفسور مک گونگال با صدای لرزان ادامه داد:
_اما موضوع به اینجا ختم نمی شه. مردم میگن اون می خواسته پسر خانواده ی پاتر رو هم بکشه ولی موفق نشده. هیچ کس نمی دونه چرا… فقط اینو می دونن که وقتی نتونست هری پاتر رو بکشه قدرتش از بین رفت و همین باعث شد که بره. دامبلدور با چهره ای اندوهگین سرش را تکان داد و حرف او را تأیید کرد.
پروفسور مک گونگال که زبانش بند آمده بود با لکنت گفت:
_پ… پس… این… وا… واقعیت داره؟ اون که این همه آدم کشته و این همه تجربه داره چطور نتونسته یه پسر بچه ی کوچولو رو بکشه؟ من موندم که چطوری هری زنده مونده.
دامبلدور گفت:
_ما فقط می تونیم یه چیزایی رو حدس بزنیم ولی ممکنه هیچوقت به حقیقت پی نبریم.
{قسمتی از کتاب اول؛ هری پاتر و سنگ جادو}
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.