محدودیت صفر

محدودیت صفر

کتاب محدودیت صفر نوشته ی جو ویتالی و ایهالیا کالاهولن، به افرادی پیشنهاد میشه که دوست دارن تحولی عظیم در نگرش و تفکرشون به وجود بیاد و به واقعیتی فوق العاده پی ببرن. روش های بکار گرفته شده در این کتاب، افکار و باورهاتون رو منقلب میکنه.

کتاب محدودیت صفر از یک دریچه ی جدید به دنیا نگاه میکنه. این کتاب روش فوق‌العاده و معجزه آسای بومی های هاوایی رو برای به دست آوردن ثروت و خوشبختی و آرامش و خیلی موارد دیگه شرح داده.

همه ما این حالت رو تجربه کردیم که؛ هدف گذاری و برنامه ریزی هامون توی نقطه مشخصی با شکست روبرو شده باشه. ممکنه ابتدای ماه برنامه ای چیده باشیم اما چند روز بعد همه چیز رو فراموش کرده باشیم و به هیچ کدوم عمل نکرده باشیم..

فکر می کنید قضیه ی این رویداد که باعث میشه خواسته هامون با نتیجه ها یکسان نباشه, چیه؟؟

توی این کتاب شرح جامعی از این مطالب رو خواهید خوند.

خلاصه ای از کتاب :

این کتاب با روش بومی های هاوایی به ما کمک میکنه تا ذهن ناخودآگاه مون که باعث میشه به خواسته هامون نرسیم رو پاکسازی کنیم و اون رو در جهت مناسبی پیش ببریم.

این کتاب ما رو به سمت یک زندگی سرشار از هیجان و شادی سوق میده. از زمانی که روش های این کتاب رو در زندگیتون جای بدید، معجزه ای براتون اتفاق میفته که فقط مخصوص شماست و به همون اندازه جادویی و معجزه وار عمل کرده.

اسم روش اسرار آمیز این بومی ها “هواوپونوپونو” هست. این شیوه میتونه شما رو به مسیری هدایت کنه تا به وسیله اون بتونید از انرژی های سمی درون تون که شما رو از مسیر اصلی زندگیتون دور کرده, رها بشید.

سعی در انتقال این نکته داره که محدودیتی برای رسیدن به خواسته هاتون وجود نداره و تنها چیزی که مهمه؛ باورها و افکاریه که می تونید داشته باشید.

این دو نویسنده اعتقاد دارند؛ خیلی از مشکلات انسان ها قابل حل میشه اگه به خودشون رجوع کنن و همه مسئولیت ها رو بپذیرن و به محدودیت صفر برسن. (یعنی اون نقطه ای که هیچ محدودیتی برای شخص وجود نداشته باشه.)

قسمتی از متن کتاب :

وقتی دکتر هولن برای شرح روش هواوپونوپونو و نشان‌دادن چگونگی جریان بهتر ارتباط و هوشیاری میان مردم در جهت‌ دایره‌وار از نمودار استفاده کرد، بی‌درنگ متوجه شباهت روش هواوپونوپونو با مدار کیهانی شدم؛ درحقیقت، درک این موضوع که تمام اتفاقات عالم با این جهت‌ های دایره‌وار ارتباط دارد، برایم بسیار هیجا‌ن‌ انگیز بود؛ زیرا قبلاً هرگز به این موضوع پی نبرده بودم.

از طریق نمودار دکتر هولن فهمیدم که چگونه بیشتر مواقع سعی می‌کنیم ارتباطی دو سویه و خطی با مردم برقرار کنیم؛ با یکدیگر صحبت می‌کنیم، بحث می‌کنیم، مذاکره می‌کنیم، تهدید می‌کنیم و موارد دیگر، همۀ این اتفاقات در جهت افقی رخ می‌دهد.

با این‌ حال، متوجه شدم که انسان‌ها با حرکت در جهت کاملاً متفاوت، می‌توانند بیشترین تغییر و عمیق‌ ترین ارتباط را با دیگران برقرار کنند و این جهتی دایره‌ وار است. به نظر من، نمودار دکتر هولن نشان داد که با رفتن به وضعیت صفر (در پایین‌ترین سطح آگاهی ذهن)، می‌توانیم واکنش‌ها و وابستگی نسبت به آنچه درک می‌کنیم را رها نماییم، سپس می‌توانیم به سمت ذهن فرا آگاه حرکت کنیم و درنهایت به آگاهی الهی برسیم. روح الهی می‌تواند نیت پاک و عشق‌ ورزی ما را به فرد مقابل القا کند و درحقیقت آن را مخفیانه به پس‌زمینۀ ذهن خودآگاه آن‌ها سوق دهد تا امکان ارتباط خالص و بی‌ریا را برقرار کند.