هری پاتر و جام آتش ۱
هری پاتر و جام آتش، نوشتۀ جی.کی.رولینگ، جلد چهارم و پنجم از مجموعه ی خواندنی و محبوب هری پاتر رو شامل میشه که برای اولین بار در سال ۲۰۰۰ به زبان انگلیسی به چاپ رسیدن. برای آشنایی با دیگر جلد ها و مشاهده ی توضیحات کامل این مجموعه، به مطالب محصول هری پاتر(پکیج ۱۳ جلدی) در سایت adineh.market سر بزنید.
خلاصه ای از کتاب:
ماجرای هری پاتر و جام آتش، در دو جلد به چاپ رسیده که در اونها شاهد بزرگ شدن هری پاتر هستیم. هَری خوابی از گذشته ی ولدمورت می بینه و حرف هایی از زبان اون راجع به کشتن هَری پاتر میشنوه. هَری با نامه ای به سیریوس جریان این خواب و اتفاقات رو برای اون تعریف میکنه.
در ادامه فینال مسابقات دوره ای سه جادوگر، بین سه مدرسه در حال برگزاریه که یکی از اونها “هاگوارتز” هست و از قضا اینبار این مسابقات توی همین مدرسه برگزار میشن. تمام کسانی که قصد شرکت در مسابقه رو دارن باید اسم خودشون و مدرسه شون رو روی کاغذ بنویسن و توی جام آتش بندازن. اما قانونی برای شرکت کننده ها وجود داره و اون اینه که نباید کمتر از ۱۷ سال سن داشته باشن بنابراین هَری اجازه ی نام نویسی نداره.. روز انتخاب شرکت کننده ها، از بین اسامی ای که جام آتش به بیرون پرتاب میکنه (و به منزله ی انتخاب اونها برای مسابقه هست)، نام هری پاتر هم به بیرون پرتاب میشه! با این اتفاق، همه حتی دوست صمیمیش رون با اون دشمنی میکنن.
در هر حال هَری مجبور به شرکت در مسابقه میشه و جریان مسابقه به این صورته؛ در مرحله ی اول با اژدها مبارزه میکنه. در مرحله ی دوم دوستش رو از چنگال موجودات دریایی نجات میده و در کنار اون، خواهر یکی از شرکت کننده ها رو هم نجات میده که جزو مسابقه نبود اما امتیازاتش رو بیشتر میکنه. در مرحله ی سوم هزارتویی وجود داره که باید به مرکز اون برسن. هَری موفق میشه و همراه با شرکت کنندای دیگه (سدریک) جام رو بالا میبرن اما همین که جام رو لمس میکنن در مکانی دیگه فرود میان. اونجا ولدمورت در بدن فیزیکیش حضور داره و نبرد سختی بین اونها رخ میده. سدریک کشته میشه اما هَری موفق میشه که فرار کنه و به هاگوارتز برگرده.
بعد از برگشتن هَری، معلمی از مدرسه ی اونها(مودی) هَری رو به دفترش میبره. اونجا آشکار میشه که اون “مودی” واقعی نیست بلکه “مرگ خوار” هست که خودشو در قالب مودی در آورده. اون بوده که اسم هَری رو توی جام آتش انداخت و غیر مستقیم به اون کمک میکرد تا مسابقه رو به پایان برسونه اما اینا به این خاطر بوده که هَری به دست ولدمورت کشته بشه. در آخر مودی قلابی میخواد خودش به زندگی هری پاتر پایان بده که مدیر مدرسه از راه میرسه و اون که با معجون راستی به ماجرا پی برده مانع مودی میشه.
قسمتی از متن کتاب:
خانم ویزلی جلو دوید و روزنامه از دستش به زمین افتاد. چشم هری به عنوان روزنامه افتاد که نوشته بود:<هراس و وحشت در جام جهانی کوویدیچ>
در کنار آن تصویر متحرک جمجمه که بر فراز درختان جنگل چشمک می زد خبر داغ روزنامه را کامل کرده بود. خانم ویزلی با چشم های سرخ و متورم به همه ی آن ها نگاه کرد و گفت:
_همه تون حالتون خوبه… زنده این… وای… بچه ها…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.