توضیحات محصول:

نویسنده : هالی جکسون

مترجم :فرسیما قطبی

نشر : نون

راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

کتاب راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب به قلم هالی جکسون از اون دسته کتاب های معمایی هست که چاشنی جنایی و ترسناک داره و برای اولین بار در سال ۲۰۱۹ منتشر میشه .
این کتاب اولین جلد از یک کتاب سه جلدی هست که شما رو با پرونده ی قتل یک دختر جوان همراه میکنه .
این کتاب از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز شناخته شده و همچنین در آمازون به عنوان بهترین رمان برای جوانان معرفی شده .به انضمام اینکه این کتاب نامزد بهترن رمان برای مخاطبان جوان در سال ۲۰۲۰ در گودریدز شناخته شده.
در هر سنی که باشید اگر به رمان های معمایی علاقه دارین و عاشق داستان های جنایی هستین ،خوندن این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم.

خلاصه ای از کتاب :

پرونده ی قتلی که ۵ سال پیش اتفاق افتاده بار دیگه توسط پیپا دوباره به جریان می افته .پیپا کار روی این پرونده رو به عنوان پروژه ی تحقیقاتی خودش انتخاب میکنه .اما هم پیپا و هم بقیه میدونن که قصد پیپا فقط انجام پروژه ی تحقیقاتی نیست .
جریان قتل به این صورت هست که سال سینگ طی اتفاقی دوست دخترش آندی بل رو به قتل میرسونه و بعد از اون دست به خودکشی میزنه .
همه چیز طوری چیده شده که همه باور دارند که سال قاتل این پرونده به حساب میاد و بعد از تحقیقات فراوان پرونده را مختومه اعلام می کنند .
پیپا که از سال ها پیش سال رو میشناخته تقریبا مطمعن هست که او بی آزار تر از آن بوده که دوست دخترش را به قتل برسونه و بعد از اون هم خودش رو بکشه .او معتقده فرد سومی در ماجرا حضور داشته که همه چیز طوری برنامه ریزی کرده تا خودش در پشت این ماجرا پنهان بمونه .
پیگیری پرونده توسط پیپ خطراتی را برای اون به دنبال داره چرا که فردی نمی خواهد او از همه چیز خبردار شود .
در طول این کتاب ما با پیپ و تمام معماها و خطرات سر راه او همراه هستیم تا بفهمیم عاقبت این کار چه میشود .

قسمتی از متن کتاب :

خانه شان در شهر مثل خانه های تسخیر شده بود؛ هنگام گذر از کنارش ،سرعت قدم های مردم بیشتر و حرف در گلوهایشان خفه می شد .بچه های پر شر و شور در راه بازگشت از مدرسه به خانه ،دور هم جمع می شدند و همدیگر را شیر می کردند که بدوند و دروازه ی مقابل خانه را لمس کنند.
اما خانه به تسخیر ارواح در نیامده بود ،تنها سه فرد غمگین درونش بودند که سعی داشتند مثل سابق به زندگیشان ادامه دهند ،خانه ای که در آن خبری از سوسو زدن نور یا افتادن خود به خود صندلی نبود ،اما با اسپری تیره رنگ ،رویش نوشته بودند “خانواده ی آشغال” و با سنگ ،شیشه ی پنجره هایش را شکسته بودند.