برتری خفیف

برتری خفیف ؛ تبدیل رفتارهای ساده به موفقیت و شادی نامحدود 

کتاب برتری خفیف اثر نویسنده مشهور جف اولسن  یکی از پرفروش ترین کتاب هایی است که در زمینه اصول موفقیت  نوشته شده است.

برتری خفیف پژوهش های چندساله ی مربوط به رشد فردی در قالب کتابی ساده است . جف اولسن کاری فوق العاده انجام داده : اینکه هر کس در هر حرفه ای چگونه می توتند بهره وری، روابط فردی و زندگی خانوادگی اش را بهبود ببخشد.

این کتاب راهکار ها و آموزه هایی را به ما می آموزد  تا از تمام موقعیت های زندگی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.

در این کتاب می آموزیم تغییرات و اقدامات کوچک مستمر چگونه می توانند زندگی فردی ، خانوادگی و کاری مان را دگرگون کنند ؛ راهبردی ساده و در عین حال شگفت انگیز که هر کس بخواهد می تواند آن را به کار ببندد.

برتری خفیف به ما می آموزد نتایج مثبت و منفی از به کار بردن روش های ساده ی روزانه طی یک دوره به دست می آیند نه در عرض یک شب .

 

در بخشی از کتاب برتری خفیف می خوانیم 

زمان آن رسیده است که پرده از این راز برداریم و آن را با شما در میان بگذاریم.

آماده اید ؟

آن راز این است :

آن عنصر مخفی “فلسفه” زندگی شماست.

قبل از این که جبهه بگیرید اجازه بدهید منظورم را بگویم. من درباره ی فلسفه باطنی یا فکری، سیستمی پیچیده از ایده ها یا فهرست هایی طولانی از نکات مهم که باید آن ها را به خاطر بسپاریدیا ملکه ذهن تان شود حرف نمی زنم .

بدیهی است که از تلقین به خود یا احضار موجودات عحیب و غریب با اجی مجی یا هر نوع شعبده بازی دیگری هم حرف نمی زنم.

مهم تر اینکه از چیزی حرف می زنم که انجامش آسان است.

منظورم از فلسفه این است که طرز فکرتان را درباره کارهای ساده روزانه تغییر دهید. وقتی این کار را انجام دهید، قدم هایی که باید برای رسیدن به هدف های تان بردارید و چگونگی برذاشتن آن ها مشخص می شوند.

بگذارید طور دیگری بگویم. اگر طرز فکرتان را درباره ی کارهای ساده روزانه تغییر ندهید،هیچ آموزشی وجود ندارد که شما را به جایی برساند یا راه حل درستی را نشان تان دهد ، زیرا مسئله روش انجام کارها نیست ، بلکه چگونگی انجام این روش هاست.

به همان علتی که رژیم های غذایی ، دوره های خودیاری ، برنامه های کاهش وزن و دیگر آموزش ها برای بیشتر مردم نتیجه نمی دهند ، کتاب ها و دوره های آموزشی هم برای شان مفید نیستند. نه به دلیل اینه این آموزش ها درست نیستند، بلکه به این دلیل که افراد در انجام دادن آن ها استمرار ندارند. تمرکز بر این فعالیت ها و کارهایی که باید انجام بدهیم و چگونگی انجام شان کافی نیست ، زیرا موضوع مهم نگرشی است که در پس این فعالیت ها نهفته است.