از عشق گفتن

از عشق گفتن 

کتاب از عشق گفتن اثر ناتاشا لان خبرنگار بریتانیایی است که گفت و گو هایی ارزشمند پیرامون عشق را در این کتاب گرد آوری کرده است و درآن با نویسنده ها ، درمانگرها و متخصصان درباره تجربه هایشان پیرامون عشق، رابطه ، دوستی و تنهایی مصاحبه کرده است.

درباره ی کتاب از عشق گفتن : 

در این کتاب ناتاشا لان به دنبال جواب کنجکاوی ها و سوال های خود می گردد سوالاتی که  احتمالا برای شما هم  پیش آمده ؛ شاید شما هم دنبال رابطه هستید یا در نهان قلبتان از خود می پرسید باید رابطه فعلی تان را ترک کنید یا نه ،شاید در یک رابطه بلندمدت هستید و می خواهید بدانید چطور باید عشق را از میان طوفان های بسیار زندگی به سلامت عبور دهید . شاید پدر و مادری هستید که می خواهید والد بهتری برای فرزندتان باشید. ظاهرا چیزهایی که ما از عشق می خواهیم متفاوت اند. اما تمام پرسش های ما از سه سوال اصلی نشئت می گیرند :

• چگونه عشق را پیدا کنیم ؟
• چگونه حفظش کنیم ؟
• اگر از دستش دادیم ، چگونه از این فقدان جان سالم به در ببریم ؟ 

سوالاتی که در این کتاب پاسخ آن ها را می یابید و از جوانب مختلف بررسی می شوند.

هنگام مطالعه این کتاب عشق در زندگی تان جاری می شود تصورتان از اینکه عشق چیست و چه شکل هایی می تواند به خود بگیرد تغییر می کند؛ به شما کمک می کند عشق را ژرف تر و گسترده تر ببینید  و جلوه هایی از عشق را در زندگی تان دریابید که از آن غافل مانده اید.

بخشی از کتاب از عشق گفتن :

روان شناسی تنهایی با آلن دو باتن

ناتاشا لان: مردم گاهی می پندارند رابطه ی عاشقانه حلال تمام مشکلات است. این تفکر اشتباه چگونه یافتن یک رابطه خوب را برایمان دشوار

می کند ؟

آلن دو باتن : این طرز تفکر باعث می شود افراد به نتیجه نرسیدن جست و جو برای یک شریک زندگی را ناگوار تلقی کنند و زندگی شان را اساسا

بیهوده و تلف شده ببینند. همین موضوع یک زمینه ی اضطراب آور و مضر برای فرآیند جست و جوی عشق ایجاد می کند.

بهترین چهارچوب فکری( برای هر چیزی که می خواهید ) این است که بدانید ، اگر چیزی درست درنیاید ، می توانید رهایش کنید . وگرنه اختیار سرنوشتتان را به دست بخت و اقبال می سپارید و مردم از درماندگی شما سوء استفاده می کنند. بنابراین توانایی گفتن:”من می توانم تنها باشم ”

به طرزی عجیب از مهم ترین چیزهایی است که خوشبختی شما را با یک نفر دیگر در آینده تضمین می کند.

روان شناسی تنهایی بسیار جالب است. چون براساس داستانی که شما برای خودتان تعریف می کنید ، ممکن است تنها بودنتان را شرم آور تلقی کنید.برای مثال ،اگر دوشنبه شب در خانه تنها باشید ، احساس خیلی بدی به شما دست نمی دهد .

شاید پیش خودتان بگویید: امروز روز سختی را در محل کار گذرانده ام و هفته ای طولانی پیش رو دارم ،بنابراین بهتر است امشب کمی استراحت کنم.

حال فرض کنید شب یک روز تعطیل است و در خانه تنها هستید. پیش خودتان می گویید: من چه مشکل و مرضی دارم ؟همه آن بیرون با دوستانشان در حال خوش گذرانی اند؛ جز من .

اغلب تصورات اشتباهی از زندگی دیگران داریم که درماندگی مان را در تنهاییمان تشدید می کند. ما تصور می کنیم وقتی تنها هستیم،همه غیراز ما در رابطه های شاد و سعادتمندانه ای هستند.