ذهن حواس جمع

ذهن حواس جمع 

دستیابی به تمرکز و به دست گرفتن کنترل زندگی تان ارزشمند ترین مهارت در قرن اخیر است که برای توانمند تر شدن در آن بهتر است هر چه

سریع تر اقدام کنید. جو لی به همراه نیر ایال در کتاب “ذهن حواس جمع : چگونه افسار زندگیتان را به دست آورید “ با بهره گرفتن از داستان ها ، جدیدترین تحقیقات و راهبردهای کاربردی به شما کمک می کنند تا با به دست گرفتن افسار ذهن و زندگی تان در این دنیای رقابتی و پرسرعت ، در کمترین زمان به بالاترین بازده ذهنی برسید .

 

درباره ی کتاب ذهن حواس جمع

در دوره ای زندگی می کنیم که عوامل حواس پرتی روز به روز بیشتر و داشتن تمرکز روز به روز سخت تر می شود .

با پیشرفت تکنولوژی و رشد شبکه های اجتماعی احتمالا سخت ترین کار دنیا کنار گذاشتن تلفن همراه و رسیدگی به کارهای مهم روزانه است.

همه ی ما اهداف مهمی در سر داریم که برای تحقق آنها باید روزانه قدم هایی را برداریم و از تمام قوای ذهنی مان نهایت استفاده را بکنیم .

باید یاد بگیریم چگونه از حواس پرتی دوری کنیم . حواس جمع بودن به معنای ضدیت با فناوری نیست به معنای این است که چرا کارهایی را انجام

می دهیم که به نفعمان نیستند.

این کتاب کاربردی ترین و واقع بینانه ترین رویکرد برای ایجاد تعادل بین فناوری و فعالیت های روزانه است با مدل چهار مرحله ای که نیر ایال بر اساس پشتوانه ی علمی توضیح می دهد ، می توانید کنترل توجه و تمرکزتان را به دست بگیرید بی آنکه احساس پریشانی و سردرگمی کنید و

از مزایای باور نکردنی فناوری های نوین نهایت استفاده را ببرید.

ذهن حواس جمع  برای کسانی مناسب است که در عصر دیجیتال  به دنبال تحقق اهداف بزرگ اند .

در دنیای پر سر و صدای امروز این کتاب چهار چوبی در اختیارتان قرا می دهد تا  مدیریت تک تک لحظات زندگی تان را به دست بگیرید و تمرکز و توجه تان را به سمتی که می خواهید هدایت کنید و با بیشترین بهره وری به نتایج دلخواهتان برسید.

 

در بخشی از کتاب ذهن حواس جمع می خوانیم :

خطی را تصور کنید که نشان‌دهنده‌ی ارزش تک‌تک کارهایتان در طول روز است. به‌سمت راست خط، فعالیت‌ها مثبت و به‌سمت چپ، منفی‌اند.

در سمت راست این پیوستار «حواس‌جمعی ۶۷» قرار دارد که از واژه‌ی لاتین «trahere» به‌معنای «کشیدن» گرفته شده است. می‌توانیم حواس‌جمعی را اقداماتی بدانیم که در زندگی ما را به‌سمت چیزهایی که می‌خواهیم می‌کشند. در سمت چپ «حواس‌پرتی» را داریم که متضاد حواس‌جمعی است. از ریشه‌ی همان واژه‌ی لاتین گرفته شده است و به معنی «پرت شدن ذهن» است. حواس‌پرتی‌ها سد راه پیشرفت ما به‌سمت زندگی‌ای می‌شوند که تجسم کرده‌ایم. تمام رفتارهای ما، خواه به‌سمت حواس‌جمعی متمایل باشند

خواه حواس‌پرتی، تحت‌تأثیر محرک‌های درونی یا بیرونی‌ قرار دارند.

محرک‌های درونی از درون به ما علامت می‌دهند. وقتی معده‌مان قاروقور می‌کند، دنبال غذایی سبک می‌گردیم. وقتی سردمان است، کُتی پیدا می‌کنیم تا گرم شویم. و وقتی ناراحت، تنها یا عصبی هستیم، شاید به دوست یا عزیزی زنگ بزنیم تا حمایت‌مان کند.

از طرف دیگر، محرک‌های بیرونی نشانه‌های محیط پیرامون‌مان هستند که می‌گویند قدم بعدی‌مان چه باشد، مانند دینگ‌دینگ‌ها و صداهای زنگی که وسوسه‌مان می‌کنند ایمیل‌مان را بررسی کنیم، خبری را باز کنیم یا به تلفن پاسخ دهیم. افراد هم می‌توانند نقش محرک‌های بیرونی را داشته باشند؛ مانند همکاری که کنار میزمان می‌ایستد. ممکن است اشیا این نقش را داشته باشند؛ مانند تلویزیون که فقط وجودش در خانه تشویق‌مان می‌کند روشنش کنیم .

چه تحت‌تأثیر محرک‌های درونی قرار بگیریم چه خارجی، اقدامات حاصله یا با هدف کلی‌ترمان هماهنگ‌اند (حواس‌جمعی) یا نیستند (حواس‌پرتی). حواس‌جمعی کمک می‌کند اهداف‌مان به نتیجه برسند؛ حواس‌پرتی ما را از آن‌ها دور می‌کند.

البته مشکل این است که دنیای ما همیشه پر از چیزهایی بوده که برای پرت کردن حواس ما طراحی شده‌اند. امروزه مردم وابسته‌ی تلفن‌های‌

همراه‌شان هستند، ولی تلفن‌ها آخرین موانع بالقوه‌ی حواس‌جمعی‌اند. از زمان ابداع تلویزیون، مردم از نیروی جادویی آن شاکی‌اند. پیش از آن هم از تلفن، کتاب‌های مصور و رادیو شاکی بودند. به گفته‌ی سقراط، حتی مطالب نوشته‌شده هم در ایجاد «فراموشی در روح یادگیرنده‌ها» مقصرند. هرچند در مقایسه با چیزهای وسوسه‌انگیز امروزی برخی از آن‌ها پیش‌پاافتاده به نظر می‌رسند، ولی عوامل حواس‌پرتی همیشه واقعیت زندگی بوده و خواهند بود. امروزه عوامل حواس‌پرتی متفاوت‌اند. مقدار اطلاعات در دسترس، سرعت بالای انتشارشان و سهولت دسترسی به محتواهای جدید روی دستگاه‌های الکترونیکی سه متهم اصلی حواس‌پرتی‌اند. این روزها حواس‌پرتی آسان‌تر از همیشه است.