سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک

سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک

کتاب سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک داستانی الهام بخش درباره لذت دوستی و هیجان و سفر معنوی بین دو دوست را روایت می کند که تسکین بخش قلب های گرفته امروزی و روشنی بخش زندگی های پر از اضطراب ما است…این کتاب غذایی برای روح است و نوسنده در قالب داستان درس های معنوی و شناختی زیادی به ما می دهد.کتاب سفر پاندای بزرک و اژدهای کوچک دومین جلد محموعه“پاندای بزرگ و اژدهای کوچک” است که به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده،زیباترین کتاب سال به انتخاب روزنامه گاردین شناخته می شود و جزور الهام بخش ترین کتاب ها به انتخاب هیات تحریریه مجله واشرز نیز است.

 

خلاصه کتاب:

در کتاب سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک  داستان ماجراجویی و همسفر شدن دو دوست را می خوانیم که رفته رفته از خانه دورتر می شوند و در عوض به قلب یکدیگر و به وجود خودشان نزیک تر می شوند.هنگامی که اژدهای کوچک احساس می کند شادی از قلبش رفته است به پاندا اعتماد می کند و با او در سفری هیجان انگیز همراه می شود…آن ها در طول سفرشان سرزمین های جدیدی را کشف می کنند،با تجربیات یکدیگر آشنا می شوند،چالش های سختی را پشت سر می گذارند اما در نهایت با رضایتمندی و شادمانی سفر خود را به پایان می رسانند.در طول سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک یاد می گیرند در مسیر پذیرش خود قدم بردارند،یاد می گیرند که وجود تغییرات و چالش ها در زندگی ضروری است و مشکلات بخشی از طبیعت انسان هستند.

 

در پاین بخشی از کتاب را باهم میخوانیم:

و اگه خودت رو فراموش کردی،فقط به ستاره های آسمون نگاه کن.یا به صدای شاخه های درخت کاج گوش کن که با نسیم غروب تکون میخورن.اون ها دارن همون کاری رو می کنن که طبیعت براشون در نظر گرفته،صبح که داشتند برای صبحانه بامبو و توت می خوردند،پاندای بزرگ متوجه شد که انگار اژدهای کوچولو نگران است.«چیه کوچولو؟»اژدهای کوچک سرش را بالا آورد و آرام گفت:«می ترسم،من نمی خوام از رودخونه رد بشم.»پاندای بزرگ کفت:«ترسیدن طبیعیه،ولی خب گاهی در هرحال باید ادامه بدیم.ترس مانع مردن نمی شه،ولی می تونه مانع زندگی کردن بشه»…