نویسنده : کارلوس روئیث ثافون
مترجم :قاسم صنعوی
نشر : نیماژ
مارینا
کتاب مارینا رمانی تخیلی و ماجراجویانه است که از نوجوان تا بزرگسال همه را مجذوب خودش می کند. مارینا پر رمز و راز با رنگ و بویی از عشق و مملو از داستان ها و طلسم هاست که خواننده تا این کتاب را به پایان نرساند آن را کنار نخواهد گذاشت…هر لحظه به این فکر میکنیم که در ادامه چه میشود؟
اگر به دنبال یک رمان رمزآلود و تخیلی هستید که نتوانید از خواندن آن دست بکشید مارینا را حتما بخوانید.این کتاب به عنوان یکی از بهترین ها در این ژانر شناخته شده است.
خلاصه کتاب:
اسکار درگیر روزمرگی های مدرسه شبانه روزی است و همه چیز از آشنایی با مارینا آغاز می شود دختر صاحب باغی که اسکار در گشت و گذاری پیدایش می کند.و بعد از آن مسیر زندگی اش تغییر می کند،ملاقات اسکار با مارینا،نه تنها احساسات او را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه او را وارد دنیایی پر رمز و راز در عمارت و باغ های متروکه می کند.مارینا و اسکار ،در اولین ماجراجویی خود،به قبرستانی می روند که به گفته مارینا،زنی سیاهپوش،در یکشنبه های آخر هر ماه،ساعت ده صبح در این قبرستان حاضر می شود و رفتارهای عجیب و غریبی دارد.امروز هم یکی از همان یکشنبه ها است و زن سیاه پوش طبق همان قرار همیشگی در این قبرستان حاضر شده است…
و در پایان بخشی از کتاب را باهم میخوانیم:
گورستان ساریا یکی از مکان های پنهانی بارسلون است.جست و جوی آن در نقشه ها کار بیهوده ای است،در آن ها دیده نمی شود.پرسش از ساکنان یا از رانندگان تاکسی راجع به این که چطور می توان به آنجا رفت کار بیهوده ای است.تقریبا می توان اطمینان داشت که آن ها اعتراف می کنند چیزی نمی دانند…
چنین بود صحنه ای که مارینا در آن یکشنبه سپتامبر من را به آن برد تا رازی را بر من آشکار کند که تقریبا به همان اندازه صاحب راز باعث کنجکاوی ام می شد.طبق دستورهای او در گوشه پنهانی در بالای ضلع شمالی حصار جای گرفتیم.از آن جا دید خوبی بر گورستان متروک داشتیم.خاموش نشستیم تا گورها و گل های پژمرده را تماشا کنیم.مارینا کلمه ای به زبان نمی آورد و من پس از چند دقیقه شروع به ناشکیبایی کردم.یگانه رازی که در تمام این ها می دیدم این بود که بدانم آنجا چه می کنیم…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.