نویسنده : مریم ریاحی
نشر : پرسمان
همخونه
کتاب همخونه به قلم مریم ریاحی نوشته شده و ژانری عاشقانه و اجتماعی داره.
این کتاب جزء دسته رمان های عامیانه ی ادبیات فارسی قرار داره و از معروف ترین آثار مریم ریاحی به شمار میاد.
نویسنده این کتاب به خوبی این کتاب رو نوشته شو همه چیز طوری دقیق و واضح توضیح داده گویا خواننده در اون فضا قرار داره و با شخصیت ها در ارتباط هست.
این رمان برای بزرگسالان تعریف شده .اگر شما هم عاشق رمان های عامیانه با موضوعیت عشق هستین ،این کتاب را در لیست کتاب های خودتون قرار بدین.
خلاصه ای از کتاب :
داستان کتاب حول محور یلدا میچرخه .یلدا طی یک حادثه ی دلخراش پدر و مادرش رو از دست میده و مجبوره بقیه ی عمرش رو تنها زندگی کنه.
تصمیم میگیره پیش دوست پدرش بره و پیش حاج رضا زندگی کنه .حاج رضا از اون آدم های سرد و گرم چشیده ی روزگاره که همنشینی و هم صحبتی باهاشون یه عالم دیگه ای داره .حاج رضا آدم معتقدی هست و یلدا در برخورد با حاج رضا کم کم مثل اون میشه و یاد میگیره مثل اون زندگی کنه.
به همین دلیل سر خودش رو با درس و دانشگاه گرم میکنه و از دار دنیا به غیر از حاج رضا یه گروه دوستانه داره که با اون ها وقت میگذرونه.
زندگی خالی از عشقی داره تا اینکه سر کلاس های ادبیات با گفته های استاد از راه و روش عشق ذهنش درگیر میشه.
طرف دیگه ی ماجرا حاج رضاست که از دار دنیا فقط یلدا و پسرش کوچیکش رو داره و بقیه ی بچه هاش مهاجرت کردن.
شهاب هم که رویای مهاجرت رو در سرش داره در حال تدارک کاراش هست تا هرچه زودتر بره.
حاج رضا از این موضوع راضی نیست به همین دلیل میخواد تموم تلاشش رو بکنه تا شهاب رو از این قضیه منصرف کنه.
پس تصمیم میگیره تا شهاب و یلدا رو در کنار هم قرار بده تا جرقه ی عاشقی بین اون ها رقم بخوره.
سرانجام این اتفاق چی میشه ؟ آیا شهاب به رویای همیشگیش میرسه یا زندگی با یلدا در ایران رو انتخاب میکنه؟!
قسمتی از متن کتاب :
یلدا منتظر شنیدن باقی حرف های مش حسین نماند .محوطه ی حیاط را به سرعت طی کرد .پله ها را دوتا یکی کرد و وارد خانه شد.
آن جا یک خانه ی دوطبقه ی دویست متری بود که در یکی از نقاط مرکزی شهر تهران ساخته شده بود. نه خیلی قدیمی و نه خیلی جدید اما زیبا و دلنشین بود .انگار واقعا هر چیزی سرجایش قرار داشت.
حیاط بزرگ با باغچه هایی که بی شباهت به یک باغ نبود و انواع درخت ها و گل های زیبا در آن یافت می شد.
در خانه به راه روی نسبتا طویلی باز می شد .که دیوارش با تابلو فرش های ابریشمی تزئین شده بود و فرش های کناره ی دست بافت زیبایی کف آن را زینت می داد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.