پاستیل های بنفش
کتاب پاستیل های بنفش اثر کاترین اپل گیت هست که داستان اون در دسته ی داستان های فانتزی برای نوجوانان قرار میگیره .
همه ی ما در زندگی دوستانی داریم که عشق و محبت خودمون رو نثار آنها می کنیم و در مقابل از آنها عشق و محبت دریافت می کنیم .دوستانی که وجودشون در زندگی هر شخصی نیاز هست و حضور پررنگی هم در لحظات شاد و هم در لحظات اندوه و گرفتاری دارند .
جکسون راوی داستان و شخصیت اصلی اون هست که دوستی با همین نام و نشان دارد منتها تفاوت دوست او این هست که خیالیست !شما در این کتاب قرار با ذهنیت ها و احساسات یک پسر ۱۲ ساله بیشتر و بهتر آشنا بشن .
اپل گیت شما را در این کتاب به پیشواز اتفاقاتی میبره که دوست خیالی جکسون تلاش خیلی زیادی برای حل اون ها می کنه.
اگر شما خواننده ی کتاب های فانتزی در سطح بالا هستین و علاقه مند به داستان هایی که در اون از عشق و محبت و دوست داشتن صحبت میشه ،پس خوندن این کتاب رو در لیست کتاب هاتون قرار بدین.
خلاصه ای از کتاب :
جکسون ،پسر ۱۲ ساله ای که همراه با پدر ،مادر و خواهرش زندگی میکنه .زندگی سرشار از اتفاقات ناگوار هست و این اتفاق ناگوار برای جکسون و خانواده اش ،دچار شدن پدرش به بیماری ام اس هست .به دنباله ی اون ،پدر مجبور میشه کارش رو کنار بذاره و به درمان بیماریش بپردازه .
این بیماری و بیکار شدن پدر برای خانواده خرج های زیادی در برداره .طوری که مجبور هستن از پس اندازهاشون استفاده کنن .کم کم پولی برای دادن اجاره ی خانه و خورد و خوراک ندارن .
جکسون که به قول خودش مدت زیادیست از دنیای کودکی و داشتن رویاهای فانتزی فاصله گرفته و در این اوضاع درصدد هست تا کاری برای خانواده اش بکنه .
تا جای ممکنه خانواده بچه ها رو در جریان قرار نمیگذارن اما اوضاع آنقدری وخیم میشه که جکسون متوجه میشه تا مدتی دیگر مجبور هستن تا در یک ون زندگی کنن .
در همین بین سر و کله ی کرنشا ،دوست قدیمی و خیالی جکسون ،به زندگیش برمیگرده .
کرنشا یک گربه هست که حرف میزنه و حالا موقع گرفتاری جکسون ،وظیفه ی خودش میدونه تا قدمی برای حل کردن مشکلات او برداره .
اینکه چه کاری از یک گربه ی سخن گو بر میاد که کاملا هم خیالی هست و چگونه مشلات جکسون و خانواده اش حل میشه رو با مطالعه ی کتاب میتونین متوجه بشین.
قسمتی از متن کتاب :
حقیقت برای دانشمندان بسیار مهم اند ؛من هم که می خواهم بعد ها دانشمند بشوم و عاشق حقیقت های طبیعی هستم .مخصوصا آن هایی که مردم با شنیدنش تعجب می کنند و می گویند :«وای مگه ممکنه ؟»
مثل این حقیقت که یوزپلنگ ها می توانند هفتاد مایل در ساعت بدوند.
یا اینکه سوسک ،بدون سرش می تواند تا دو هفته زندگی کند.
یا اینکه وقتی وزغ شاخدار عصبانی می شود ،از چشم هایش خون می ریزد.
من دوست دارم حیوان شناس بشوم .مطمئن نیستم چه جور حیوانی .الان که واقعا از خفاش ها خوشم می آید .البته یوزپلنگ ها ،گربه ها ،سگ ها ،مارها ،موش ها و کرگدن ها را هم دوست دارم .شاید بعدا بتوانم یکی از آن ها را انتخاب کنم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.