توضیحات محصول:

نویسنده : خالد حسینی

مترجم :پریسا سلیمان زاده،زیبا گنجی

نشر : مروارید

بادبادک باز

زندگی ممنوع…حتی در پرواز کاغذپاره های بیجان….

رمان جنجالی بادبادک باز نوشته خالد حسینی نویسنده افغانی تبار است که دوستی دو پسر به نام های امیر و حسن در بحبوحه جنگ طالبان را روایت می کند…این کتاب به گفته منتقدین تصویری تکان دهنده از افغانستان را نشان می دهد و به زیبایی تقلای افراد در پس رویداد های وحشتناک را به تصویر می کشد…کتاب بادبادک باز به زبان های متعدد دنیا ترجمه شده،پروفروش ترین کتاب فهرست نیویورک تایمز به مدت دوسال شناخته میشود،برنده جایزه ادبی الکس و جایزه ادبی Elle نیز شده است و همچنین دارای رکورد فروش بیش از هفت میلیون نسخه در ایالات متحده نیز هست.

 

خلاصه کتاب:

در سال های اخیر هرگاه نام افغانستان به گوش می رسد اولین صحنه ای که در ذهن تداعی می شود جنگ است.نبردی بی پایان که گویی هیچوقت قرار نیست تمام شود و خیر بر شر پیروز شود…خالد حسینی نویسنده رمان بادبادک باز با شنیدن خبری عجیب دست به قلم شد و این کتاب را به رشته تحریر در آورد.پس از سلطه طالبان بر افغانستان،روزی نبود که اخبار باورنکردنی از این سرزمین به گوش نرسد.طالبان در یک اقدام جدید حتی پرواز بادبادک هارا ممنوع کرده بود و این خبر به شدت خالد حسینی را منزجر و متعحب کرد؛او ابتدا داستان کوتاهی در مورد دو پسر نوشت که علی رغم ممنوعیت ها همچنان به کار خود ادامه می دادند،اما سپس داستانش را گسترش داد و حاصل کار رمانی شد که قلب جهانیان را به درد آورد و توجه همگان را به خود جلب کرد….

 

در پایان بخشی از کتاب را باهم میخوانیم:

“باباگفت:فقط یک گناه وجود دارد آن هم دزدی است.هرگناه دیگر هم نوعی دزدی است.می فهمی چه می گویم؟

مایوسانه آرزو کردم کاش می فهمیدم و گفتم:نه باباجون…

بابا گفت:اگر مردی را بکشی،یک زندگی را می دزدی،حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی،حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی،وقتی دروغ می گویی حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی،وقتی تقلب می کنی حق را از انصاف می دزدی…می فهمی؟