نویسنده : افسانه نیک پور
نشر : سخن
فریبانه
رمان فریبانه داستانی به قلم افسانه نیک پور،نویسنده معاصر است.اگر از خواندن داستان ها و رمان های ایرانی لذت می برید،خواندن کتاب فریبانه لذتی عمیق را به شما هدیه می کند.
خلاصه کتاب:
کتاب فریبانه،درباره لی لی دختر فقیری است که در یک آرایشگاه در یکی از محله های فقیر نشین پایین شهنر تهران کار می کند.او سعی می کند به همه لبخند بزند و از همه مشتریان تعریف کند تا انعام بیشتری دریافت کند تا کمک خرجش باشد.لی لی باید به تنهایی بار سنگین اداره خانواده چهارنفره اش را به دوش بکشد.تمام خواسته لی لی پیدا کردن کاری در یکی از آرایشگاه های شمال تهران است.البته یک آرزوی دیگر هم دارد و آن این است که پسر همسایه را سر سفره عقد بنشاند.روزی کسی به آرایشگاه می آید و پیشنهاد هایی برای لی لی دارد.او که کنجکاو و نیازمند است در دوراهی انتخاب کردن قرار می گیرد…هر انتخابی که کند او را در مسیر جدیدی قرار می دهد و زندگی اش را با آن چیزی که از قبل بوده متفاوت می کند.
در پایان بخشی از کتاب را باهم میخوانیم:
به زن،چهل و پنج ساله ای که چپ و راست موهای تازه قیچی شده اش را در آیینه برانداز می کرد،لبخندی مادرشوهرپسند نشان داد و پیش از اینکه شروع به جمع کردن کپه موهای روی زمین بکند،گفت:
چقد موی کوتاه بهتون میاد،خیلی ناز شدین…
البته هیچ ناز نشده بود.مدل مصری اصلا به موهای نیمه سوخته و وزوزی اش نمی آمد.بهتر بود موها تا روی شونه اش باشند که همیشه آن را پشت سرش جمع کند…
رضایت و خرسندی از صدای زن می بارید،وقتی لبخند لی لی را جواب داد و گفت:
راست میگی؟؟؟
معلوم بود دلش میخواهد تعریف بیشتری بشنود.انعام بده بود…داد می زد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.