توضیحات محصول:

نویسنده :ال، ام، مونتگمری

مترجم : سارا قدیانی

نشر : قدیانی

آنی شرلی

کتاب آنی شرلی، نوشته‌ی ال.ام.مونتگمری جزء یکی از محبوب ترین رمان های تینیجری به حساب میاد و طرفدارای زیادی داره.

خیلیامون حتی با فیلمش کلی خاطره داریم. اما از قدیم گفتن حال و هوای کتاب یه عالم دیگه ای داره …

این کتاب در عرض شش ماه شش بار تجدید چاپ شد و از استقبال زیادی برخوردار شد.

 

خلاصه ای از کتاب :

آنه شرلی یه دخترک ۱۱ ساله‌ست که توی پرورشگاه بزرگ شده. حالا بنا به دلایلی به مزرعه گرین گیبلز رفته تا اونجا زندگی جدیدی رو شروع کنه. او با موانعی رو به رو میشه که گاهاً مسیر ذهنیش رو به چالش میکشونه. اما هر بار امیدوار تر و جسور تر از این حرفاست و قوۀ تخیل و دنیای خیالی هیجان انگیزش همه چیز رو براش راحت تر می کنه.

این مجموعه کتاب، بسیار سرگرم کننده و جذابه! فصل های اول، روایتی از آنی و رفیق صمیمیش دیانا ست. در کنار گاو سر به هوا و همسایه ی جدید روستاشون آقای هریسون.

آنه عاشق معلمیه. این باعث میشه توی مدرسه ای که کار میکنه با عشق بیشتری ادامه بده. او با همه بچه های کلاسش دوست میشه و پاول اروینگ که یه نابغه ست رو پیدا میکنه (پسری که تازه به اونلی اومده).

داستان با دیوی و دورا که دو قلو ان و توسط ماریلا به سرپرستی گرفته میشن ادامه پیدا میکنه. دیوی به شدت شیطونه و دورا بر عکس اون, ساکت و کم حرف.

این مجموعه هشت عددی شامل :

  1. کتاب اول: آن شرلی در گرین گیبلز
  2. کتاب دوم: آنی شرلی در اونلی
  3. کتاب سوم: آنی شرلی در جزیره
  4. کتاب چهارم: آنی شرلی در ویندی پاپلرز
  5. کتاب پنجم: آنی شرلی در خانه رویاها
  6. کتاب ششم: آنی شرلی در اینگل ساید
  7. کتاب هفتم: آنی شرلی دره رنگین کمان
  8. کتاب هشتم: ریلا در اینگل ساید

قسمتی از متن کتاب :

“بسیار خوب، آنی با دیکته ی آنه، تو می دانی چه طور شد که این اشتباه پیش آمد؟ ما برای خانم اسپنسر پیغام فرستاده بودیم که یک پسر می خواهیم. در یتیم خانه ی شما هیچ پسری نبود؟

-آه، چرا پسرهای زیادی بودند ولی خانم اسپنسر خیلی واضح گفت که شما یک دختر تقریبا ۱۱ ساله می خواهید. خانم مدیر هم گفت که فکر می کند که من برای شما مناسب باشم. نمی دانید که چقدر خوشحال شده بودم. آنقدر ذوق زده بودم که دیشب اصلا نخوابیدم.”

“و اشتباه امروز به من یاد داد که نباید زیاد احساساتی و شاعرانه عمل کنم. امروز به این نتیجه رسیدم که احساساتی بودن در اونلی هیچ فایده ای ندارد. شاید صد سال پیش چنین کاری ساده به نظر می رسید، اما حالا قابل قبول نیست. مطمئنم که تو به زودی شاهد پیشرفت زیادی در خلق و خوی من خواهی بود، ماریلا.”