توضیحات محصول:

نویسنده :لئو نیکلایویچ تولستوی

مترجم : هانیه احمدزاده

نشر : پارمیس

 

آنا کارنینا

کتاب آنا کارنینا توسط نویسنده ی قرن نوزدهم ،لئون تولستوی ، نوشته شده .این کتاب که در زمره ی سبک رئالیسم ادبی قرار میگیره ،روایتگر خیانت ها ،ازدواج ها ،عقاید مذهبی و در کل روابط جامعه ی اشرافی روسیه در قرن نوزدهم هست .اما دغدغه ها و روایت ها حتی امروزه دغدغه ی جامعه به حساب میاد .این موضوع بیانگر اوج نبوغ نویسنده و تبدیل این اثر به یک شاهکار ادبی هست .
آنا کارنینا بعد از رمان جنگ و صلح تولستوی و بعد از وقفه ای در دوران نویسندگی وی نوشته شد .این کتاب جزو ۱۰ کتاب برتر تاریخ قرار گرفته .
در این رمان ۳ زوج به طور دقیق مورد بازبینی قرار میگیرن و روابط اونها شرح داده میشه .در این کتاب از نماد های زیر استفاده شده :
اسب :اسبی با نام فرو فرو که نماد وجود آناست که ورونسکی از اون استفاده کرد و ناخواسته او را مورد آزار قرار داد .
قطارها :نماد جامعه و اینکه چطور پیشرفت میتواند ارزش های سنتی رو زیر پا بگذارد و نابود کند .
کشاورزی :نماد هماهنگی انسان با طبیعت و اینکه تداروم چرخه ی تولید غذا امری ضروریست .
اگر به دنبال رمان هایی هستین که در اون انواع شخصیت ها با روابط پیچیده ی آنها رو ببینین و با فراز و نشیب این روابط به شکل خارق العاده ای همراه بشین ،خوندن این شاهکار ادبی رو از دست ندین .

خلاصه ای از کتاب :

این رمان هول محور سه زوج و اتفاقات پیرامون آنها میچرخه .داستان از خیانت “آبلونسکی” به “دالی” با خوی مادرانه و بخشنده شروع میشه .”آنا” در این بین وارد ماجرا میشه و به کمک برادر خودش میاد تا این رابطه را دوباره استحکام ببخشه .غافل از اینکه در ایستگاه قطار خود دلباخته ی “ورونسکی” میشه .
حال آنا شخصیت اصلی داستان به حساب میاد .زنی شجاع که از مهم ترین زنان دنیای ادبیات هم به شمار میره .ایستادگی او در برابر سنت های جامعه ی قرن نوزدهم تحسین برانگیزه .آنا نماد شخصیتی ناکام در روابط عاشقانه اش هست که از یک جایی سعی میکنه فقط به خود و امیال خود توجه کنه و آغوشش را برای عشق آتیشین باز میکند .د راین راه حتی از فرزندش هم دست میکشد .
لوین از شخصیت های اصلی دیگر داستان هست .او یک یده آل گرای آتشین مزاج هست که سعی دارد هان را درک کند و آرامش وجدانش اهمیت زیادی داره .تولستوی خودش رو در شخصیت لوین نمایانگر کرده .این شخصیت در طول رمان از آرمان های اخلاق پیروی میکنه و مدام از نظر معنو در حال رشد هست .این شخصیت دقیقا نقطه ی مقابل ورونسکی قرار گرفته .
در نهایت آنا حاضر میشه بخاطر رسیدن به ورونسکی با علم به اشتباه بودن کارش به ایتالیا بره و بعد از اون در یک خانه ی روستایی به ادامه ی زندگی خودش بپردازه .
در این راه آنا خود و خانواده اش را به نابودی میکشاند .

قسمتی از متن کتاب :

گمان می کنم که این دو مسئله از هم جدایی ناپذیرند و دوری باطل تشکیل میدهند .زن به سبب کافی نبودن آموزش از حقوق خود محروم میشود .ولی همین کافی نبود آموزش زن به علت محروم بودن او از حق خویش است .نباید فراموش کرد که شرایط بندگی زنان به قدری سخت و قدیمی است که ما اغلب نمی خواهیم شکاف عمیقی را که آنها را از ما جدا میکند درک کنیم .