شاید عروس دریایی
کتاب شاید عروس دریایی به قلم آلی بنجامین نوشته و در سال 2015 منتشر شده.
این کتاب توسط آرزو قلی زاده به صورت شیوا و روان به فارسی ترجمه شده.
از افتخارات این کتاب میشه به قرار گرفتن در لیست پرفروش های نیویورک تایمز، نامزد نهایی جایزه کتاب ملی نوجوانان در سال 2015، نامزد جایزه گودریدز در سال 2015، نامزد جایزه Keystone در سال 2017، نامزد جایزه کتاب نوجوانان Rhode Island در سال 2017، نامزد جایزه دوروتی کانفیلد فیشر در سال 2017 اشاره کرد.
این کتاب پس از انتشار تحسین و استقبال گستردهء منتقدان رو به سمت خودش جلب کرد.
کتاب «شاید عروس دریایی» به رده سنی نوجوان و +12 حسابی پیشنهاد میشه. ژانر این کتاب نیز رئال هست.
خلاصه ای از کتاب :
داستان «شاید عروس دریایی» درمورد 2 دوست صمیمی به نام های سوزی و فرنی هست. سوزی و فرنی تایم قابل توجهی از هر روز رو با هم میگذروندن و ساعت ها از هر دری برای هم صحبت میکردن. با این حال سوزی و فرنی مثل تمام دوستی های صمیمی توی دنیا ایام قهر و بحث هم داشتن و اتفاقا یک بار که فرنی و سوزی با هم دعواشون شد یک اتفاق غیر منتظره برای فرنی افتاد. فرنی شناگر ماهری بود اما دریا اون رو بلعید… سوزی این اتفاق رو باور نمیکرد و در اوج ناراحتی و غم، امیدوار بود که این اتفاق تنها یک دروغ باشه. به همین دلیل عقبنشینی نکرد و طرحی برای اثبات چیزی که در ذهنش میگذشت تهیه کرد. حتی اگر برای این کار لازم به سفر به دور دنیا بود سوزی میخواست حقیقت را کشف کنه؛ سفر عجیب و احساسی او، به جستجو در معنای زندگی، مرگ و شگفتیهای جهان هستی ختم میشه.
قسمتی از متن کتاب :
هر وقت به آن دو روز فکر میکنم، به فاصلهی بین رفتن تو و خبردار شدن من، یاد ستارهها میافتم. میدانستی چهار سال طول میکشد تا نور نزدیکترین ستاره به ما برسد؟ یعنی وقتی آن را میبینیم، وقتی ستارهای را میبینیم، درواقع داریم گذشتهاش را نگاه میکنیم. تمام آن ستارههای چشمکزن، همهی ستارههای آسمان، ممکن است قبلاً از بین رفته باشند، ممکن است در این لحظه، آسمان ستارهای نداشته باشد؛ اما ما حتی نمیدانیم.
من گفتم: «اون میتونست شنا کنه، یادت نیست؟ خوب شنا میکرد.»
مادر جوابی نداد. برای همین دوباره تکرار کردم: «یادت نیست مامان؟»
مادر فقط چشمهایش را بست و صورتش را بین کف دستهایش پنهان کرد.
من باز تکرار کردم: «غیرممکنه». چرا او متوجه نمیشد که این اتفاق غیرممکن بود؟
وقتی مادر سرش را بالا آورد، بسیار آرام صحبت میکرد. انگار سعی میکرد تکتک کلماتش را به من بفهماند: «زو، حتی بهترین شناگرا هم ممکنه غرق بشن.»
«یعنی چی؟ چطور ممکنه…؟»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.