مدرسه جاسوسی ۵ : سرویس اطلاعاتی
در کتاب سرویس اطلاعاتی نوشته استوارد گیبز داستان بن را دنبال میکنیم ؛ او اینبار برای بزرگ ترین ماموریتش اماده میشود و باید به تنهابیی عملیاتی را خنثی کند و جان رئیس جمهور را از یک
موقعیت مرکبار نجات دهد .
داستانی که اصلا قابل پیشبینی نیست ، توعمان با طنز و ماجرا جویی قوی . مجموعه هفت جلدی مدرسه جاسوسی یکی از پر فروش ترین های نیویورک تایمز در بخش کودک و نو جوان بوده .
نوجوانان و افراد علاقه مند به رمان های هیجان انگیز و معمایی از خوندن این کتاب بسیار لذت خواهند برد .
شما میتونید برای تهیه سایر جلد های شکارچیان مجازی به سایت https://adineh.market/ مراجعه کنید.
خلاصه ای از کتاب :
دو سالی از حضور بن در مدرسه جاسوسی میگذرد و بن عملیات موفقیت امیز زیادی را کسب کرده . او همیشه در انجام عملیات ها از دوستان و مامور های دیگر کمک میگرفت ولی بن حالا براثی اولین
بار باید ماموریتی را تنها انجام بدهد و آن موموریت چیزی نیست جز نجات دادن مهم تریت شخصیت امریکا یعنی رئیس جمهور …
پس سر نوشت یک کشور بر روی دوش بن از و او باید تغییرش بدهد ؛ بن باید جان رئیس جمهور امریکا را از یم موقعیت مرکببار تجاد دهد و این ماموریت به این معناست که جان بن هم قرار است در خطر بیوفتند .
قسمتی از متن کتاب :
کیمی سریع مرا از حراست برد به گرمای مطبوع ساختمان ادارهی اجرایی آیزنهاور. گفت: «واقعاً بابت این اتفاق متأسفم. میدونم رئیسجمهور هدف اصلی سازمانهای دشمن تو کل دنیاست و مأمورها
فقط دارن وظیفهشون رو انجام میدن، ولی بعضی وقتها حس میکنم دیگه زیادی شکاکن. به هر حال از ملاقاتت خوشوقتم.» حالا که ماجرای سگها را پشت سر گذاشته بودیم، کیمی حسابی شاد
و سرحال بود. ظاهراً دلخور نبود که همکارانش میتوانستند افراد مهمتری را این طرف و آن طرف ببرند، آن وقت دوست پسر رئیسجمهور به تور او خورده بود. «قبلاً هم پیش اومده که کاخ سفید رو ب
بینی؟»
گفتم: «نه.» محل زندگیام زیاد از واشنگتن دور نبود و توی کاخ سفید هم همیشه تور برگزار میکردند و جشنهای عمومی ترتیب میدادند، مثل تزئین درخت کریسمس و مسابقهی تخممرغ غلتاندن
روز عید پاک. ولی پدر و مادرم هیچوقت موفق نشده بودند بلیت یکی از این جشنها را تهیه کنند.
کیمی گفت: «اوه!» و هیجانزده از اینکه میتوانست حقایق کاخ سفید را با شخص جدیدی در میان بگذارد، فوری رفت توی نقش راهنماهای تور. «خب، اینجا مکان شگفتانگیزیه. ساختمونی که الان
توش هستیم، یعنی ساختمون ادارهی اجرایی آیزنهاور در سال ۱۸۷۱ برای اسکانِ وزارت امور خارجه، جنگ و نیروی دریایی ساخته شد. ولی حالا بیشتر بهعنوان فضای اداریِ شاخهی اجرایی دولت ازش
استفاده میشه. طول راهروهاش به بیشتر از سه کیلومتر میرسه! این ساختمون تا سال ۲۰۰۱ بیرونِ حصار کاخ سفید قرار داشت، ولی بعد سرویس اطلاعاتی برای حفاظت از این ساختمون،
محوطهی کاخ سفید رو گسترش داد. برای همین تو الان جایی هستی که ما بهش میگیم پنج کیلومتر؛ منطقهی امن اطراف خونهی رئیسجمهور.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.