قتل آسان است
کتاب قتل آسان است نوشته آگاتا کریستی ۲۶۲ صفحه داره که با ترجمه آقای مجتبی عبدالله نژاد و از انتشارات هرمس به چاپ رسید .
آگاتا کریستی این کتاب را در ۲۳ فصل نوشته که موضوع آن مثل همه کتاب های این نویسنده اسرار آمیز و دلهره آوره که ذهن شمارو درگیر خودش میکنه .
این رمان مناسب بزرگسالان و نوجونا هستش . نویسنده این کتاب آگاتا کریستی نویسنده قرن بیستم و پرفروش ترین جنایی نویس تاریخه که کتاب های زیادی
نوشته که میتونه شما رو جذب داستانش کنه.
خلاصه از کتاب
خلاصه داستان در مورد پلیسی به نام لوک فیتز است که در قطاری به سمت لندن با پیرزنی آشنا میشه که در دهکده اش قتلهایی اتفاق افتاده و دکتری به نام
هامبلی تهدید به قتل شده، پیرزن برای گزارش اون قتل ها به اسکاتلند میره . لوک حرفهای پیرزن رو باور نمیکنه اما وقتی به لندن میرسه آگهی ترحیم دکتر
هامبلی را در روزنامه میبنه و حرف های پیرزن رو باور میکنه ، لوک تصممیم میگیره با لباس مبدل به دهکده اونا بره و….
قسمتی از متن کتاب
از بانک که بیرون آمد، سیگاری روشن کرد. به خودش گفت دلیلی ندارد آقای جونز را در لیست مظنونین نگه دارد، مگر اینکه نظریه «قاتل کسی است که اصلا
انتظارش را نداری» در مورد او صدق کند. به سؤالاتی که برای امتحانش پرسید، توجه خاصی نشان نداد. تصور اینکه چنین آدمی قاتل است، غیرممکن بود. به
علاوه روز مسابقه اسبدوانی، او در ویچ وود بود. البته آمدنش به بانک بیفایده نبود. دو نکته مهم را کشف کرد: اول اینکه هم آقای ابوت و هم میجر هورتون روز
مسابقه در ویچ وود نبودهاند؛ بنابراین ممکن است روزی که خانم پینکرتون تصادف کرده و زیر ماشین رفته، در لندن بودهاند. با اینکه حالا دیگر شکی به دکتر تامس
نداشت، اگر میدانست که دکتر روز مسابقه در ویچ وود بوده و کار میکرده، شکش کاملا برطرف میشد. به خودش گفت باید این موضوع را بررسی کند. بعد نوبت
الزورتی بود. آیا الزورتی روز مسابقه در ویچ وود بوده؟ اگر در ویچ وود بوده، احتمال اینکه قتلها کار او باشد خیلی ضعیف میشود. میدانست امکان اینکه مرگ
خانم پینکرتون حادثه باشد وجود دارد، ولی با این نظریه موافق نبود. مرگش زیادی بموقع بود. ماشینش را که کنار خیابان پارک بود سوار شد و راه افتاد به طرف
تعمیرگاه پاییوال که در انتهای خیابان اصلی بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.