توضیحات محصول:

نویسنده : استیو تولتز

مترجم : پیمان خاکسار

نشر : چشمه

جز از کل

کتاب جز از کل اثر استیو تولتز، مناسب برای کسایی که به رمان اجتماعی، خانوادگی علاقمندند.

کتاب هایی که شگفت انگیز و خیره کننده ست ، معمولا از همون اولش مخاطب رو جذب خودش میکند و کتاب جز از کل هم از این قاعده مستثنی نیست.

این کتاب اولین اثر استیو تولتز هست که اتفاقاً با استقبال خیلی زیادی هم رو به رو شد، و راه صدساله رو یک شبه طی کرد و به یک چهره مشهور و محبوب در عرصه ادبیات داستانی جهان تبدیل شد.

به گفته خودش کارهای زیادی رو تجربه کرده اما فهمیده عرضه هیچ کاری رو به جز نویسندگی نداره ! این نویسنده رمان جز از کل که اولین کتابش هست رو در سال ۲۰۰۸ نوشته و منتشر کرده و نقدهای مثبتی هم گرفته.

خلاصه کتاب

رمان جز از کل که با روایت کسی به نام چسپر دین شروع میشه، داستان یک پدر و پسره که نوع نگاه و طرز نگرش و دیدگاه شون با هم خیلی فرق میکنه اما با این حال یه سری شباهت هایی هم به هم دارند، پسر نگرانه که یه روز شبیه پدرش مارتین و یا عموش تری بشه.

قسمت ابتدایی کتاب ماجرای زندگی مارتین رو می شنویم، از قضیه ازدواج کردنش تا به دنیا اومدن پسرش جسپر، و سفرش به یه جای دیگه و برگشتنش به استرالیا..

این بخش رو از زاویه دید پسرش میخونیم که بر اساس یادداشت های پدرش واسه ما تعریف میکنه، ما همراه و خواننده داستان خانواده ای هستیم که اغلب قصد و نیت خوبی هم دارند اما کار هاشون نتیجه فاجعه باری میده، به نظر میرسه این رمان تلخ و اندوهگین باشه اما استیو تولتز با روایت بامزه ای که داره باعث میشه شما بخنده بیفتید و مطالعه کتاب براتون خیلی لذت بخش باشه.

این نویسنده راجع به ماجرای رمان جز از کل میگه : درباره نوجوونی که پدرش منفورترین و عموش محبوب ترین فرد استرالیاست، یک کمدی تراژیک خانوادگی درباره مجرم ها، کلوپ های رقص و یک فیلسوف شیفته ی مرگ و انسان گریز که خودش رو گوشه ای حبس کرده..

متن کتاب

پس چه‌طور بازگو کردن اودیسه دهشتناک‌‌مان را آغاز کنم؟ سخت‌گیر نباش جسپر. یادت باشد آدم‌ها از ساده شنیدن اتفاقات پیچیده ارضا می‌شوند، نه، غش و ضعف می‌کنند. ضمنا، داستان من حرف ندارد و واقعی هم هست. نمی‌دانم چرا، ولی واقعی بودن برای مردم مهم است. اگر کسی به من بگوید «یه داستان فوق‌العاده دارم که برات تعریف کنم ولی یه کلمه‌ش هم راست نیست»، از کوره درمی‌روم. فکر کنم باید این واقعیت را بپذیرم: این داستان به همان اندازه که درباره من است، درباره پدرم هم هست. متنفرم از این‌که هیچ‌کس نمی‌تواند بدون این‌که یک ستاره از دشمنش بسازد قصه‌ زندگی‌اش را بازگو کند..