توضیحات محصول:

نویسنده : مرلین مونرو

مترجم : معصومه عسکری

نشر : میلکان

داستان من

 کتاب داستان من نوشته ی مریلین مونرو ست. اگر به زندگینامه بازیگر ها و افراد معروف علاقمندید و دوست دارید هم سرگرم بشید و هم درس های زیادی ازش یاد بگیرید، این کتاب برای شماست.

شاید آوازه ی مریلین مونرو، بازیگر زیبا و مشهور آمریکایی به گوش شما هم رسیده باشه. یا با جزئیاتی از زندگیش آشنایی داشته باشید.

این کتاب که از زبان خود مریلین و با جزئیات و خاطره ها و تجربه های او از کودکی تا زمان به شهرت رسیدنش نوشته شده، خیلی خوندنی و جذابه.

اتفاق های تلخ و شیرینی که باعث شده از نورما جین به مریلینی که حالا به شهرت جهانی دست پیدا کرده برسه. او به ستاره ی هالیود تبدیل شده، اما چه به او گذشته؟

 

خلاصه ای از کتاب :

نورما جین مورتنسون که با اسم مریلین مونرو شناخته میشه، زنی بوده که کودکی شدیدا طاقت فرسایی رو تجربه کرده.

اون خانواده ای نداشته و توی پرورشگاه بزرگ شده. هرچند که گهگاهی توسط بعضی خانواده ها به سرپرستی گرفته شده اما همچنان اوضاع زندگیش جالب نبوده.

اون کارهای دشوار و زیادی رو همچون نظافت کاری تجربه کرده !

مریلین توی ۱۶ سالگیش، به این دلیل که از نگاه های کثیف و آلوده اطرافیانش اذیت میشد و از این کالا بیزار بود، تن به ازدواج با مردی داد که بع ها ازش جدا شد.

اون توی دورانی که تحت سرپرستی اون خانواده ها بود بارها مورد آزار کلامی و فیزیکی قرار گرفته بود و برای همین به هیچ وجه وضعیت روحی و عاطفی خوبی نداشت.

اما بعد از جدایی از همسرش مجبور شد در کارگاه اسلحه سازی مشغول به کار بشه، اونجا با یه پسر عکاس آشنا شد و باعث شد برای همیشه زندگیش دچار تغییر و تحول بشه . .

فصل های کتاب :

  1. چگونه پیانویی سفید را نجات دادم
  2. اولین گناهم
  3. در زنگ ریاضی اتفاق افتاد
  4. مثل گلی زیبا، زنی دل‌فریب شدم
  5. ناقوس ازدواج
  6. کوچه‎ های بی عبور
  7. یک سرباز دیگر
  8. رؤیای جدیدی را شروع کردم
  9. بالا، بالا، بالاتر
  10. از آن‌ سوی آینه به فکرم رسید
  11. چطور تقویمی درست کردم
  12. از چارچوب کاغذ پریدم بیرون
  13. مهمانی ‎ها را نه، اما آقای اشنک را دوست داشتم
  14. پلیس وارد زندگی‎ ام شد
  15. کف اقیانوس
  16. اولین عشقم
  17. هدیه‌ای خریدم
  18. تور تبلیغاتی
  19. شروع من
  20. بالا‎ پایینِ دوباره
  21. بازگشت به فاکس قرن بیستم
  22. درباره ی مردها
  23. درباره ی زن‎ ها
  24. عشق‎ و عاشقی دیگری پایان گرفت
  25. مرگ جانی
  26. فردا زرنگ خواهم شد، همین فردا!
  27. دشمنیِ جون کرافورد با من
  28. جنگ من با هالیوود
  29. چرا با هالیوود جور نشدم؟
  30. دستورالعمل من برای شهرت
  31. نجیب ‎زاده ‎ای از زمین

قسمتی از متن کتاب :

در کودکی عروس شده بودم و در کودکی هم مطلقه شده بودم. به‌ نظرم اتفاقات زیادی برایم رخ داده بود؛ اما درواقع هیچ اتفاقی نیفتاده بود، فقط از نه‌ سالگی پریده بودم به نوزده‌ سالگی و باید برای خودم کاری دست‌ و پا می‌کردم.

همان غریزه‌ای که اردک را به آب می‌رساند، من را به استودیوی عکاسی کشاند. وارد کار تبلیغات و طراحی شدم. عکاس‌ها نیز دنبال کار بودند. پیدا‌ کردن عکاسی که به‌ عنوان مدل انتخابم کند، به‌ راحتیِ آب‌ خوردن بود.

پول کافی برای کرایه‌ی اتاقم و غذای روزانه‌ام در‌ می‌آوردم؛ ولی گاهی هم پیش می‌آمد که پول غذایم در‌ نمی‌آمد. اما مهم نبود، وقتی جوانی و سالم، کمی گرسنه هم بمانی به جایی بر‌ نمی‌خورد.

آنچه مهم بود، تنها‌ شدنم بود. وقتی آدم جوان و سالم باشد، تنهایی خیلی بیشتر مهم می‌شود.

تنها بودم، خودم با خودم. وقتی شب‌ها از خیابان‌های روشن و پیاده‌روهای پر‌ ازدحام به خانه برمی‌گشتم، چهره‌هایی را می‌دیدم که دارند باهم حرف می‌زنند و با عجله می‌خواهند به جایی بروند. با خودم می‌گفتم کجا دارند می‌روند و چه احساسی دارد که آدم جایی را داشته باشد که برود یا کسانی باشند که تو را بشناسند.

همیشه مردهایی هستند که به دختری تنها کمک کنند تا کمی از تنهایی بیرون بیاید. وقتی داری رد می‌شوی می‌گویند «سلام کوچولو». وقتی بر‌ نمی‌گردی بهشان نگاه کنی، به‌ مسخره می‌گویند «مغرور هم که هستی، آره؟»

گاهی همچنان دنبالت می‌آیند و به این مکالمه‌ی یک‌طرفه ادامه می‌دهند.

«به‌ نظرم خوشگلی کوچولو.» تا نصف خیابان که جلوتر رفتی و محلشان نگذاشتی، ازت عصبانی می‌شوند و با فحشی تنهایت می‌گذارند.

هرگز به چنین افرادی جواب ندادم. گاهی برایشان احساس تأسف می‌کردم. به‌ نظرم آن‌ها هم به‌ تنهایی من بودند. هیچ اصول اخلاقی‌ای نبود که نگذارد به دعوت خیابانی‌شان جواب مثبت بدهم. این هم نبود که نمی‌خواستم کسی ازم سوءاستفاده کند. نورما جین عادت داشت مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و به او بگویند: این کار را بکن، بیا اینجا، آشپزخانه را تمیز کن، دهانت را همیشه ببندد و شکایتی نکن. هرکسی به نورما جین فرمانی می‌داد و اگر اطاعت نمی‌کرد، او را به یتیم‌خانه می‌بردند.