توضیحات محصول:

نویسنده :حسین وحدانی

نشر : کنار

دال دوست داشتن

کتاب دال دوست داشتن نوشتۀ حسین وحدانی به کسانی پیشنهاد میشه که از داستان های کوتاه و عاشقانه لذت می برن و میخوان روایت های دلنشین و قشنگی رو از اتفاقات روزمره زندگی بشنون.

حسین وحدانی  (روزنامه نگار و نویسنده ی خوش سابقه ایرانی) به خاطر سال ها فعالیت در شبکه های اجتماعی با مخاطب هاش رابطه تنگاتنگی برقرار کرده و به خوبی تونسته طرفدارهای زیادی رو جذب کنه و خواننده های زیادی رو برای کتاب هاش فراهم کنه. البته نوشته های جذاب و موثر او هم در این محبوبیت بی تأثیر نبودن.

{موضوعات این کتاب درباره بعد های مختلف عشق و زندگی آدم هاست.}

خلاصه ای از کتاب :

در روزهایی که همه خبر ها راجع به جنگ و خشونت و گرونی و مصیبته، گاهی زندگی روزمره کسل کننده و اندوه بار میشه. اینجاست که شنیدن چند روایت از عشق و عاشقی و زندگی میتونه خیلی آرامش بخش باشه.

دال دوست داشتن مجموعه‌ای از یادداشت‌های این نویسندۀ خوش ذوق ایرانیه. جناب آقای وحدانی این یادداشت ها رو توی شبکه های اجتماعی برای مخاطب های خودش می نوشته، حالا اونها رو در قالب یک کتاب رمان گرد آوری و منتشر کرده. موضوع این کتاب همون طور که از اسمش پیداست؛ به موضوعاتی مثل وابستگی، عادت، عشق و غم می پردازه.

نویسنده با استفاده از زبان روان و ساده و صمیمانه تونسته پل ارتباطی خوبی رو با طرفدارانش برقرار کنه و بدون هیچ پیچیدگی و جملات مبهمی درباره مسائل مهم انسانی حرف بزنه.

در واقع لحن پرکشش و نگرش متفاوت جناب وحدانی، دلیل خوبیه تا کتابش از استقبال خوبی برخوردار باشه و رنگ و بوی دیگه ای به دغدغه های روزمره ای که آدم های عادی دارن ببخشه.

حسین وحدانی راجع به منتشر کردن کتابش میگه: «دیدم که انگار آدم هایی هستند که با خواندن این کلمات حال بهتری پیدا می‌کنند. این را خودشان گفتند در نامه ها و پیغام هایشان و گفتند که لحظه‌هایی که بر آنها گذشته است این کلمات به کمکشان آمدند و برایم نوشتند که گاهی با خواندن این کلمات راحت تر نفس کشیده اند، راحت تر لبخند زدند و راحت تر اشک ریختند و راحت تر خوابیده‌اند، راحت تر دوست داشته اند و راحت تر دوست داشته شده اند و دیدم که زحمت باز نوشتن و آماده کردن یک کتاب در برابر این همه، هیچ است..»

قسمتی از متن کتاب :

آدم‌ها در اخلاق خرید دو دسته‌اند؛ بعضی‌ها بعد از اینکه کالایی را خریدند و بهایش را دادند و با خودشان بردند، هنوز گرفتار این دلشوره‌اند که دو مغازه آن طرف‌تر یا فلان فروشگاه در فلان مرکز خرید، همان کالا را با همین مارک، همین مدل و همین رنگ و همین فلان و همین بهمان ارزان‌تر می‌فروشد.

همین‌ها معمولا در مهمانی یا کافه یا خیابان دوست یا آشنایی را می‌بینند که از همان دارد، جلوی خودشان را نمی‌گیرند که بپرسند: اینو چند خریدی؟ و از شنیدن رقمی بالاتر به خودشان نبالند و برعکس اگر بدانند که می‌شده همان را ارزان‌تر بخرند، آه حسرت نکشند و لب به دندان نگزند و احساس غبن نکنند. بماند که بعضی‌هاشان در همان مرحله اول در پنج گانه کذایی سوگ، گرفتار می‌شوند و باور نمی‌کنند، نمی‌خواهند بکنند که سرشان کلاه رفته است.