نویسنده : لارس اسونسن
مترجم :خشایار دیهیمی
نشر : نو
فلسفه تنهایی
در کتاب فلسفه تنهایی ، لارس اسونسن با بهره گیری از جدید ترین تحقیقات در زمینه روانشناسی ، فلسفه و علوم اجتماعی به بررسی تنهایی انسان میپردازد ؛ انواع مختلف تنهایی را بررسی می کند ، دلایلی که انسان ها به سمت انزوا کشیده می شوند و تاثیر آن بر سلامت جسمانی و روانی را بیان می کند ،او همچنین نگاهی عمیق به اهمیت عشق و دوستی می اندازد .
درباره کتاب فلسفه تنهایی :
این کتاب حاصل تلاش های لارس اسونسن برای کشف معنای دقیق تنهایی است ؛ اینکه چه کسانی گرفتار تنهایی می شوند ،چرا احساس تنهایی رخ می دهد ، ادامه می یابد و محو می شود ؛و چگونه افراد و اجتماع می توانند به درک و فهمی از تنهایی برسند .
در این کتاب نویسنده با استفاده از پژوهش هایی آکنده از داده های تجربی در حوزه ی جامعه شناسی ، روانشناسی و عصب شناسی به بررسی عمیق تنهایی می پردازد و ذهنیت قبلی ما را نسبت به پدیده تنهایی اصلاح می کند و تغییر می دهد .
کتاب فلسفه تنهایی در هشت فصل تنظیم شده است . در این فصول به وجه تمایز احساس تنهایی و تنها بودن ،انواع مختلف تنهایی ، ماهیت احساسات و تاکید بر جنبه ی احساسی تنهایی ، این که چه کسانی تنها هستند و احساس تنهایی می کنند و این که چه عواملی بیش از همه به احساس تنهایی دامن می زنند می پردازد هم چنین بعد از بررسی کامل تنهایی به سراغ بررسی مباحثی چون اعتماد ، عشق و دوستی و تاثیر زندگی مدرن بر تنهایی می رود .
احساس تنهایی ، همان حسی که همگی مان از کودکی با آن آشنا هستیم ؛ از آن روزی که انگار همه همبازی داشتند به غیر از ما ؛ از آن شبی که در غم تنهایی گذراندیم هر چند دلمان می خواست همراه و همدمی داشته باشیم ؛ از آن مهمانی که هیچ کس را نمی شناختیم و دور وبرمان پر از آدمهایی بود که با هم گرم صحبت بودند ؛ از آن شبی که کنار همدم مان به خواب رفتیم اما می دانستیم که دیگر همدم یکدیگر نیستیم و این رابطه رو به پایان است و از آن زمانی که ترکمان کردند و ما ماندیم و آپارتمان خالی .
این حس غریب تنهایی برای همگی مان آشناست ، تنهایی ما را از دیگران جدا می کند و در عین حال ما را از خودمان هم جدا می اندازد ؛ از آن جنبه از وجود خودمان که در ارتباط و پیوند با دیگران است که هستی می یابد و رشد می کند . ما برای رشد شخصیت و آگاهی مان به ارتباط با دیگران نیاز داریم برای اینکه بتوانیم شناخت درستی از خود داشته باشیم و در آینه دیگران خود را ببینیم و بشناسیم . ما همچنین نیاز داریم که دیگران نیازمندمان باشند.
این دو گانگی و تضاد که به ارتباط با دیگران نیاز داریم و به سمت دیگران کشیده می شویم چون نیازمندشان هستیم و در عین حال نیازمند حفظ فاصله از دیگران هستیم و می خواهیم به حال خودمان باشیم ، تنهایی در هر دو قطب این تضاد جای دارد.
تنهایی پدیده ای بسیار عجیب و پرتضاد است ، می توان از آن برداشت مثبت یا منفی داشت و به شکل های گوناگون آن را تعریف کرد .
کتاب فلسفه تنهایی به تمام پرسش های ذهنی تان راجع به تنهایی و ارتباط پاسخ خواهد داد .
در بخسی از کتاب فلسفه تنهایی می خوانیم
شکل های تنهایی
می توان میان سه نوع تنهایی ، تنهایی مزمن ، تنهایی موقعیتی و تنهایی گذرا فرق گذاشت .
تنهایی مزمن همانطور که از نامش برمی آید ، وضعیتی است که در آن فرد گرفتار تنهایی از اینکه روابط کافی با دیگران ندارد دائما رنج می برد .تنهایی موقعیتی بر اساس تغییر هایی در زندگی پدید می آید ، نظیر مرگ یکی از دوستان نزدیک یا یکی از اعضای خانواده یا زمانی که یک رابطه عاشقانه پایان می گیرد ، یا بچه شخص از نزدش می رود و از این قبیل .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.